معنی بالاتر از دیگران

حل جدول

بالاتر از دیگران

سرآمد


بالاتر

ارفع

برتر

رودست


دیگران

سایرین

لغت نامه دهخدا

دیگران

دیگران. (اِخ) (تیگران) برادر دیکران (تیگران) اول که در بیست وچهارمین سال سلطنت فیروزشاه پارسی بتخت ارمنستان نشست. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2588 و 2589).


یک دیگران

یک دیگران. [ی َ / ی ِ گ َ] (ضمیر مبهم مرکب) یکدیگر:
به تیغ و سنان و به گرز گران
بکشتند چندان ز یک دیگران.
اسدی.
چنین گفت کاین بار رزمی گران
بسازید همپشت یک دیگران.
اسدی (گرشاسب نامه ص 80).

فارسی به انگلیسی

بالاتر

Above, Excelsior, Past, Superior, Supra-, Topper, Upper

فارسی به ایتالیایی

بالاتر

superiore

فارسی به آلمانی

دیگران

Ausruhen, Beruhen, Rast (f), Rasten, Ruhe (f), Ruhen

فارسی به عربی

دیگران

استراحه


بالاتر بودن

تجاوز


بازیچه دیگران

آله صماء بید الآخرین

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

باعث عبرت دیگران

مایه پند دیگران

کلمات بیگانه به فارسی

باعث عبرت دیگران

مایه پند دیگران

معادل ابجد

بالاتر از دیگران

927

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری